بافتهای فرسوده شهری را چه کسانی نوسازی خواهند کرد؟ مترو را چه سازمانی تکمیل خواهد کرد؟ اگر سیاستهای اقتصادی و مدیریت شهری لازم برای رسیدن به اهداف طرح جامع جدید تهران (سال85) و ساختوساز در مراکز دهگانه پهنه مرکزی، مراکز ششگانه شرقی و غربی کلانشهر، توسعه جدید در مناطق 21 و 22 و... فراهم نیاید و در تمام طرحهای موضعی و موضوعی یادشده در طرح جدید تهران و طرحهای تفصیلی مناطق، فعالیت و سرمایهگذاری نشود، تهران راهی را که تاکنون براساس سیاستهای بخشنامهای و اقتضایی رفته است، ادامه خواهد داد.
روشن است که توسعه و ساخت و ساز در شهر بدون طرح جامع و طرح تفصیلی نیز به معنای تکرار آنچه در 20سال بعد از جنگ در تهران اتفاق افتاد نخواهد بود. ادامه سیاست آزاد( Laisser-Faire) در چارچوب وضعیت جدید اقتصادی و اجتماعی امروز تهران، قطعا گرایشهای جدیدی را در بخش ساختمان و بهطورکلی در توسعه شهری بهدنبال خواهد داشت که با گذشته تفاوت دارد.
از سوی دیگر، بازار جهانی (قیمت نفت، رکود اقتصاد جهانی و ...) و بازار داخلی (رکود و مشکلات مالی- پولی که امروز مشهود است و با وجود کاهش قیمت مصالحی مانند آهن و سیمان، بخشهای تولیدی مربوط به ساختمان و بازار زمین و مستغلات را با رکود مواجه خواهد کرد و...)، در این روند تأثیرگذار خواهد بود.
اگر خوشبین باشیم، ممکن است این رکود، بازار سرمایه را به برداشتن قدمهای حسابشدهتری تشویق کند، که نتیجه آن تعادل بیشتری در توسعه شهری باشد. زیرا برخلاف سایر بخشهای تولیدی، فعالان و سرمایهگذاران بخش مسکن و ساختمان را تاکنون اکثرا فعالان بخش خصوصی تشکیل میدادهاند، اما ممکن است عکس آن نیز اتفاق بیفتد و رکود تا مدتی بر این بخش سایه افکند.
بنابراین، پس از بررسی گرایشها و عکسالعملهای احتمالی همین گروههای سرمایهگذار خرد و متوسط در آینده نیز یکی از موضوعات مهمی است که در پاسخ سؤال ما بیتأثیر نخواهد بود. ممکن است رکود اقتصادی، فعالیت ایشان در ساختمانسازی را بهشدت کاهش دهد همانطور که ممکن است این عاملان بخش خصوصی مسیر خود را اصلاح کرده، از ساخت مسکن لوکس در شمال شهر تهران به انواع دیگر ساختمانسازی در نقاط دیگر شهر تهران رو بیاورند.
آنچه مسلم است درصورت رها شدن بازار به دست عاملان فعلی، تهران سیاه، مرتباً سیاهتر خواهد شد و شهر تهران که امروز زندگی و حرکت در آن مشکل است، در آینده با مشکلات مضاعفی روبهرو خواهد شد. به هر رو، ساختار کالبدی شهر تهران و زیرساختهای شهری آن، حدی را برای توسعه شهری و جمعیتپذیری در مناطق مختلف شهر معین میکند که تعیین این حدود به دست متخصصان در زمینههای مختلف انجام شده و هر روز زاویه جدیدی از آن در رسانهها مطرح میشود. آلودگی هوا، چسبندگی ترافیکی و تعداد اتومبیل جدیدی که هر روز به حجم آن اضافه میکند، حجم فعلی بزرگراهها، خیابانها و کوچههای دسترسی برای پذیرش اتومبیل، کمبود در زمینه پارکینگهای عمومی، خدمات شهری و فضای سبز و تفرج، همه و همه چراغقرمزهایی هستند که از هماکنون بسیاری از آنها روشن شدهاند.
نوسازی شهری
مسئله مهم دیگری که مدیریت شهر تهران و عاملان بخش ساختمان تاکنون از آن پرهیز کرده یا در حل آن چندان موفق نبودهاند، مسئله نوسازی بافتهای آسیبپذیر شهری و بهسازی مرکز تاریخی تهران است. مرکز تهران مرتباًً به سوی شمال شهر در حرکت بوده و مراکز فعالیت قبلی را پشت سر خود رها شده به جای گذاشته است. رشد شهر نیز تاکنون در سطح پخش شده و به کارآمد کردن بافتهای موجود از طریق تأمین خدمات مناسب کمتر اعتنا شده است. پاک کردن صورت مسئله، مثلاً تخریب بولدوزری یک محله که منجر به رانده شدن ساکنان شود، خود مسئله را رفع نمیکند و افراد ساکن این محلهها میروند و درجای دیگر، حلبی آبادشان را از نو میسازند.
اما راههای چاره پیشنهادی. 3راه یا نوع مداخله در بافت بود: مداخله متمرکز همراه با تخریب و نوسازی یکپارچه (یعنی همان بولدوزری)، مداخله تدریجی (یعنی هر بار در یک بلوک شهری)، و مداخله مردمی (یعنی به کمک ضوابط و مقررات موجود و انجام کار به دست خود مردم).
واقعیت اینجاست که هر گوشه از بافتهای بهاصطلاح فرسوده شهر تهران و هر محله قدیمی که سالها مورد بیمهری واقع شده، مسائل خود و ساکنانش مشکلات خاص خود را دارند. وظیفه یک طرح بهسازی محلی این است که با توجه به کلیه مسائل محله و بهطور هماهنگ به خواستههای ساکنان بپردازد و البته مصلحت شهر را ارجح بداند. تازه اگر محلهای، مشکل اصلیاش بوی فاضلاب غیربهداشتی روان در وسط کوچه (و نه در داخل جوی یا کانیوو) باشد که بچهها در آن میدوند و بازی میکنند، و سیمهای برقش هم با وصلهپینه روی تیرهای چوبی ناپایدار و کج شده آویزان باشند، اگر شهرداری بخواهد طبق طرحهای منظر شهری مد روز در جهان پیشرفته معابر را سنگفرش و خانهها را با دادن یک طبقه بیشتر تشویق به نوسازی کند تا خط آسمان آسیب نبیند، بعدا باید از نو یکسری دیگر کار تخریبی صورت گیرد تا شبکه فاضلاب کشیده شود، لوله گاز به در خانهها برسد و... و باز، روز از نو و روزیازنو!
پرداختن به این امر خطیر مستلزم اراده جمعی و سرمایهگذاری از سوی دولت و شهرداری است. زیرا برای بخش خصوصی کمبضاعت که به ساخت و ساز روی زمینهای بکر عادت کرده است، وارد شدن به مسائل حقوقی تجمیع و مشارکت با ساکنین و مالکین یا تأمین سطوح خدماتی برای مجموعهها بسیار دشوار و بعید است.
متأسفانه مدیریتهای وقت هرگز به تقاضای مفید ساختمان و مسکن و مسائل فروش تراکم بهعنوان منبع عمده درآمد شهرداری و پیامدهای آن با نگاهی همهجانبه و استراتژیک توجه نکرده و تنگناهای آنرا حل نکردهاند. همین امر نهتنها به ناکارآمدی و استاندارد نبودن کیفیت زندگی در شهر تهران انجامیده، بلکه فرصتهای سرمایهگذاری در بافتهای پذیرای سرمایه را نیز بر باد داده است. امروزه تهران با بحرانی روبهروست که بدون مطالعه و نگرشهای عمیق و کارساز حل نخواهد شد.
ساز و کارهای اجرایی چنین اقدامی پیچیده و طولانی و سازماندهی آن مستلزم پیشاهنگ شدن شهرداریها در ساماندهی واقعی فرایند بهسازی و نوسازی مشارکتی و پایدار است؛ فرایندی که طی آن همکاری فعال دولت، بانکها، سرمایههای بخشخصوصی و تمام گروههای ذینفع و ذینفوذ به مشارکت جلب شود.
زمینه مهم دیگری که درصورت عدموجود برنامه و تداوم سرمایهگذاری شهرداری در آن سترون خواهد ماند زمینه اقدامات اجتماعی معاونت فرهنگی اجتماعی است که در آینده پختگی و بهبار نشستن آن میتواند سرمایه اجتماعی قابل توجهی را برای آغاز به اقدامات عمرانی و نوسازی شهری ایجاد کند.
تحقق بسیاری از فصول برنامه پنجساله شهرداری تهران وابسته به توسعه اجتماعی و فرهنگی زندگی شهروندان تهرانی است. ایجاد فضای مناسب کسب و کار و تعدیل نابرابریها و تأمین عادلانه حقوق شهروندی، که جمعا حاصل آگاهی روز افزون شهروندان از حقوق و وظایف شهروندی خود است؛ ایستادگی جمعی در برابر مخاطرات و تأمین ایمنی فراگیر (در برابر رانندگان موتورها در پیادهروها، یا در برابر زلزله) نیز وابسته به توسعه اجتماعی و تکوین شبکههای اجتماعی و آگاهیهای فراگیر شهروندان است. تنها در مراحل پیشرفتهتر تکوین این شبکههاست که برنامههای کالبدی شهر تهران مانند نوسازی و بهسازی محلهها خواهند توانست روی این شبکهها سوار شده، به سرعت از این ارتباطات انسانی و اجتماعی بهره بگیرند و شهر را بسامان کنند.
راهبرد اصلی دیگری که تهران را شهری جهانی با نقشی فراملی و ملی میخواهد نیز، درصورت عدمسیاستگذاریهای کلان ملی و برنامهریزیهای دقیق و درازمدت و سپس سرمایهگذاریهای کلان ملی در جهت تحقق این امر مهم، سترون خواهد ماند و کلانشهر تهران با وجود وسعت بیکران آن همچنان یک روستای بزرگ و بدون دسترسی به امکانات و منابع عالی و درجه اول دانش پایه فناوری، زیستمحیطی، خدماتی، آموزشی، فرهنگی، هنری، تأسیساتی و تجهیزاتی و... باقی خواهد ماند.